اتفاق_الف2 (طرحواره ضعف و شکست)

ساخت وبلاگ
وقتی یاد تیکه هایی که بهم اتداخته میفتم یه حس چندشناکی بهم دست میده. فکر می کنم اینا همش از ذهن من نشات میگیره. فکر می کنم که ضعیفم و نمی تونم از خودم دفاع کنم، کما اینکه در گذشته خیلی اتفاقات افتاده برام که باعث شده این طرز فکر در ذهنم هک بشه. من الان با این سن و سال و این قد و هیکل در مقابل هرکسی می تونم وایسم کسی نمی تونه به همن توهین کنه و آزار برسونه. به سبک خودم باهاش مقابله می کنم، هرچند که شاید بعدش دچار تردید بشم. به قول مشاورم که میگه حسین حرفت بزن هیچ اتفاقی نمیفته. نگران هیچی نباش، مستقیم بگو حرفت کسی حق نداره با من بد صحبت کنه و اگه بد صحبت کنه باید جواب پس بده. بی ادبی و بی احترامی هیچ جایگاهی نداره توی رابطه با من. پس این مساله برای من یک طرحواره دیگه هستش. 

این طرحواره رو اسمش شکست میذارم. طرحواره پذیرش ضعف و ناتوانی. 

فکر: من ضعیف هستم و نمی تونم از خودم دفاع کنم. من اونقدر خوب و قدرتمند نیستم که بتونم از خودم دفاع کنم و در مقابل دیگران بایستم، چون بازم شکست می خورم و کم میارم. من همیشه شکست می خورم، من ضعیفم.

احساس: احساس ضعف و تاتوانی دارم و از خودم به خاطر این مشکل بدم میاد، احساس حقارت و ضعف و ناتوانی می کنم و از خودم و اینکه قدرتمند نیستم بدم میاد. نفرت از خودم و خصوصا از دیگران برای اینکه احترامم زیرپا گذاشتم اما در عین حال بهشون نفهموندم که حق ندارن با من اینجوری صحبت کنند اما می تونم خشمگین باشم وقتی که بهشون گفته باشم که حرفاشون آزار دهنده اس و اینکار می کنم.

رفتار: گوشه گیر میشم، نمی تونم به خودم اعتماد کنم و قدرت ابراز وجود و بیانم از دست میدم، کم حرف میشم و سعی می کنم که دوری کنم از اون فرد. در حالیکه من نیاز به دوری کردن ندارم، به کسی بدهکار نیستم و ترسی هم ندارم. 

فکر جایگزین: من فقیر نیستم شاید الان دست و بالم خالی باشه اما میتونم با تلاشم به چیزایی که می خوام برسم و موفق بشم توی زندگیم، من به خودم باور دارم، به توانمندی هام و حرف های بی ارزش دیگران برای من اهمیت نداره. من می تونم از خودم دفاع کنم و جلوی زیاده خواهی و بی ادبی دیگران بایستم. 

هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 196 تاريخ : دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت: 15:44