سیکل یا وسواس

الان یه مدتی هستش که درگیری ذهنیم خیلی زیاد شده و چیزی که ذهنم مشغول می کنه اینه که کی باید این سیکل از بین ببرم و دوباره شروع کنم. درسته که یه مدنی هستش که نسبت به قبل به هم ریخته تر هستم ولی دلیل نمیشه که دنبال یه شروع دوباره باشم. چیزی تموم نشده که من بخوام دوباره شروع کنم الان شاید یکمی به هم ریخته باشم اما در حال حرکت می تونم یه مقداری به وضعیت سر و سامون بدم و اوضاع رو بهتر کنم.

مثلا:

1. نظافت بیشتر رعایت کنم هرموقع از روز که می تونم اتاقم مرتب کنم، استحمام کنم، دستمال بکشم میز و کتابامو و ...

2. هر موقع از روز می تونم بشینیم پای آموزش ها، کتاب بخونم، برم باشگاه، برم یه دوستم ببینم و ....

در مورد بازارهای مالی یه اتفاق بدی داره میفته که باعث شده من از خیلی کارها عقب بمونم و نتونم به یه سری کارهای ضروری برسم، حتی خوابم هم به هم میریزه و سر کار خسته هستم. اونم این مساله هستش که دائما پای چارت هستم و رویا پردازی می کنم، با خودم میگم اگر الان قیمت ها بیاد روی فلان قیمت و من وارد بشم می تونم کلی سود بکنم، از اونور حساب کتاب پولی که وارد معاملات می کنم درست ندارم برای همین دائما دچار ترس هستم با خودم می گم اگر برسه به این قمیت و حد ضررم بخوره چه اتفاقی برام میقته. این ترس از دو چیز ناشی میشه یکی آموزش ندیدن و تمرین نداشتن و دوم ترس از دست دادن پول و سوم رویاپردازی و واقع گرا نبودن. این بازار هم مثل خیلی کسب و کارهای دیگه نیاز به صبر و آرامش داره، قرار نیست امشب یهو 10 هزار دلار سود کنم و پولدار بشم. در ایده آل ترین حالتی که همه تریدرها میگن من بتونم ماهی 10 درصد سود کنم اگر 1000 دلار داشتم باشم آخر سال مثلا 2000 دلار سود می کنم میشه خدودا 60 میلیون. خب ببین پس قرار نیستش نجومی سود کنی. برای رفع این مشکل دو تا راه حل دارم. یکی اینکه تمرین ببرم بالا و آموزش. دوم اینکه بدون دلیل بازار چک نکنم و براش تایم بذارم. چاره دیگه ای نداری جز اینکه تغییر ایجاد کنی وگرنه از یک ورودی یکسان خروجی متفاوتی نمیگیری.

مساله دوم رابطه ام هستش که هنوز که هنوزه برام نگرانی ایجاد می کنه و باعث میشه انرژیم گرفته بشه. یه دوست باتجربه ای میکفت دخترا معمولا بازی های فکری زیادی ایجاد می کنن که این بازی ها ناشی از نگرانی ها و یا سوالاتی هستش که در ذهنشون دارن. لزوما هم توقع ندارن که تو این بازی ها رو جدی بگیری و بخاطرشون تغییر کنی. یعنی شاید هم بخوان اما اکر تو تغییر کنی نتیجه ش نپسندن و تو پشیمون بشی. برای همین همیشه سعی کن این بازی ها رو جدی نگیری و اهمیت چندانی ندی بهش.

راستش من یه مشکلی که دارم توی رابطه وفتی وارد میشم بعد از یه مدت خیلی رابطه برام مهم میشه و درگیرش میشم طوری که هدف های زندگیم و مسیر زندگیم تحت الشعاع قرار میده و وقت و انرژی کافی برای انجام دادن اونها ندارم. علاوه بر این اون قدرت و تسطلی که دارم روی رابطه و اعتماد به نفسی که دارم به مرور کم میشه و به اعتماد به نفس طرف مقابلم اضافه میشه.

حس می کنم باید یه تغییراتی در سبک زندگیم و افکارم بدم. یادمه تا همین جند وقته پیش خیلی با اعتماد به نفس تر بودم و باورم این بود که آدم موفقی میشم و میتونم به چیزایی که میخوام برسم، باشگاه میرفتم ورزش می کردم و این باشگاه رفتنه خودش خیلی حس قوی بودم بهم میداد. یه سری پادکست های انگیزشی گوش می کردم. اینا همه دوباره نیاز هست که تجدید بشه اول از همه هم با عملکرد هم میشه تقویتش کرد و بعد با افکار مثبت و ذهنیت های مثبت و هدفمند بودن.

من از آدم پر پتانسیلی هستم، یه پسر خوشتیپ و جذاب که برای هرکسی موهبت هستش، دیگران دوست دارن بهش نزدیک بشن، هرجا که من باشم می تونم یه فضای مثبتی ایجاد کنم و یه وزنه ای باشم برای اون رابطه و یا حمع. یه مرد قوی و با اعتماد به نفس که داشته هاش زیاده و باور دارم که به چیزایی که یخوام میرسم شاید یکم بالا و پایین داشته باشم اما در مسیر موفقیت قدم ورمیدارم و