اتفاق_س4

ساخت وبلاگ
 

مشاورم و یکی از دوستام از ماجرای رابطه ام با س خبر دارند. هر جفتشون میگن تصمیمتو بگیر و پاش وایسا. من معمولا ابتدای تصمیمم خیلی مصمم هستم و خوب هم رفتار می کنم، طوری که کاملا مطابق تصمیم باشه. اما بعد یه مدت یه مقداری اوضاع فرق می کنه. امروز داشتم به این فکر می کردم که ببین از وقتی که باهاش حرف نمیزنی داره توی گروه کمتر صحبت می کنه و ارتباطش کم می کنه، پس معلومه که هنوز تورو می خواد و میخواد که طوری رفتار کنه که تو ارش راضی باشی. با این تفاسیر کم کم احساس گناه می کنم نسبت به خودم و حس می کنم که من دارم زیاده روی می کنم و اون دختر خوبیه. اما در واقع من بارها و بارها حس خودم و رفتارهای اون تست کردم و هر دفعه محاسباتم اشتباه دراومده. یعنی اون چیزی که توقع داشتم محقق نشده و باز ناامید شدم. من وقتی باهاش صحبت می کنم بهم میگه که نه من با کسی رابطه ای ندارم و سعی می کنم رفتارهام تغییر بدم اما باز هم به همون مدل قبل رفتار می کنه. نه اینکه بخواد منو آزار بده، کلا مدلش همینه.

اما اصل ناراحتی من از اینه که با من رو راست نیست و یه حرفایی میزنه که با واقعیت نمیخونه. اینم نه اینکه بخواد منو گول بزنه بخاطر اینه که آدم ضعیفی هستش و از قضاوت بقیه میترسه. دوست داره مثلا به ایمان نزدیک بشه اما وقتی من بهش ایراد میگیرم میگم همچین کاری می کنی میگه نه تو اشتباه می کنی در مورد من، این شکلی نیستش. خب این برای من اصلا قابل قبول نیستش. من هر ایراد و مشکلی می تونم بپذیرم و قبول کنم اما نداشتن صداقت برام اصلا قابل تحمل نیستش. 

طرحواره اول: طرحواره ایثار: وقتی یه چند روزی باهاش در ارتباط نباشم و ببینم اون هم از گروهمون فاصله گرفته دچار احساس کناه میشم و حس می کنم که من می تونم کاری بکنم که بهش کمک کنم و اینو مسئولیت خودم می دونم که فکری برای اون بکنم. با اینکه می دونم و تصمیم گرفتم که دیگه رابطه ای نداشته باشم، اما بخاطر اون و فکر اینکه ممکنه احساس بدی داشته باشه، تصمیمم زیر پا میذارم و دوباره وارد رابطه میشم باهاش تا حس بهتری بدم بهش در حالیکه اولویتم باید احساس خودم و مراقبت کردن از خودم باشه. من اگر نتونم به خودم کمک کنم به هیچ کسی نمی تونم کمک کنم، اول به خودت کمک کن. از کجا می دونی که دیگران درمانده هستند و تو تنها نجات دهنده اونها هستی؟!

طرحواره دوم: طرحواره اطاعت: وقتی ازم میپرسه که چرا با اون دختره در ارتباط هستی واقعیت بهش نمیگم. نمیگم که این یه مساله شخصی هستش و ارتباطی به تو نداره، تو حق نداری به من بگی با کی چطوری حرف بزنم. یا وقتی بهم میگه رفتارات باعث آزار من میشه، با اینکه هیچ کاری نکردم بخوام آزارش بدم، حرفش میپذیرم و میگم باشه ببخشید از این به بعد بهتر رفتار می کنم. هرچی که اون بگه من قبول می کنم و موافقت می کنم باهاش.

هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 183 تاريخ : دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت: 15:44