نمی دونم چرا نسبت به خودم حس بدی دارم، حس اینکه آدم خوبی نبودم و گناهکار هستم باید تاوان اشتباهاتم و آزار و اذیت هایی که کردم بدم. اما من اون آدمه نیستم، بد نبودم، شاید یه واکنش نشون داده باشم یا بعضی وقتا عصبانی شده باشم اما گناهکار نیستم. تقصیرکار نیستم. اما میشینم به اونا فکر می کنم و اینکه چطور از هم فاصله گرفتیم و به حال خودم تاسف میخورم که چرا اونقدری که باید خوب و دوست داشتنی نیستم. پذیرفتم که جنس خوبی نیستم آدم دوست داشتنی نیستم و حقمه، برای همین بیشتر غمگین میشم و تاسف می خورم به این که این افکار درسته یا نه فکر نمی کنم.
این حس و حال منو یاد بعد از ظهرها میندازه، اون روزایی که کوچیک بودم و غمباد می گرفتم کسی تحویلم نمیگرفت. اونجام همین حسا رو داشتم.
هرچی از هرجا...برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 170