خشم و عملکرد

ساخت وبلاگ

امشب با یه بنده خدایی از کلاسم باهاش کل کل ام شد و یه حرفی زد خیلی زشت بود به نظرم یک همکلاسی بیاد همچین حرفی بزنه، خیلی سطح پایین بود حرفش. خیلی خشمگین شدم از این حرفش و پیش خودم میگم ای کاش چوابشو میدادم چون در همون لحظه شوکه شدم از حرفش نتونستم خوب فکر کنم. حالا دارم به این مساله فکر می کنم که عصبانیت من به جا هستش و اون مشکل خودشه که انقدر بی ادب هستش. اصن به نظرم میاد که دوست داره بقیه بهش بی احترامی کنن. حالا از اینا گذشته اعصابم از دستش خورده و به این فکر می کنم که طور دیگه ای باهاش رفتار کنم چون آدم پر رو و بی ادبی هستش نیازی نیست بهش خوبی کنم همین که یکمی ازم دور باشه بهتره. این منو یاد گذشته انداختش یاد اون قدیما افتادم که رفتار دیگران منو دچار جنون می کردش باعث میشد کاملا از خودم بیزار بشم و به این فکر کنم که من لایق چنین رفتاری بودم شاید یا هرچی. اما امروز خشممو احساس می کنم و شاید عکس العملی که نیاز دارم برای ابراز خشمم هنوز آپدیت نشده و این مساله رو تجربه نکردم به قدر کافی. برای ماجرای نیلوفر هم همین شکلی هستش من به خاطر خرج هایی که روی دستم افتاد از اون شخصا ناراحتم و عصبانی هستم که چرا از من چنین توقعاتی داره و فکر می کنه. خشم من نشون دهنده احترامی هست که برای خودم قائل هستم و دارم یاد میگیرم که خشممو به شکل درستش ابراز کنم و فاصله ها رو تعیین کنم فاصله ای که بین من و اون شخص باید قرار بگیره و باور دارم که این نشون دهنده احترامی هست که برای خودم قائلم. 

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 4:11  توسط   | 
هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت: 7:03