احساس تعلیق

ساخت وبلاگ

از وقتی از مسافرت برگشتم یجورایی روی هوا هستم. خوشحالم که دوباره ورزش می کنم و سر حال هستم از لحاظ فیزیکی. سیگار هم نمیشکم یعنی واقعیتش نمی تونم بکشم دیگه. هنوز ریه هام آسیب دیده هستن و بعضی وقتا احساس نفس تنگی می کنم. 

این روزا بازار بدجوری ریخته سرمایه ام تقریبا پودر شد رفت روی هوا، خیلی خوشخیال بودم فکر کردم می تونم پولدار بشم با سرمایه گذاری کردن توی یه بازار فوق العاده ریسکی. بازاری که به یه باد بند هستش و اصالت نداره خیلی عجیبه برام که انقدر پفکی بود این بازار، اما با تبلیغات یه سری آدم جذبش شدم و شروع کردم به سرمایه گذاری. آدما از چیزی که خودشون دوست دارن تعریف می کنن حالا شاید اون چیز برای تو سم باشه، اینو باید خودت تشخیص بدی، یه چیزی شاید برای یه نفر مفید باشه برای تو سم.

امروز یه اتفاق جالب افتاد سر کار، فهمیدم رابطه خوب داشتن چقدر لذت بخشه، یکی از دوستام غذایی که داشتن دوست نداشت و به نامزدش هم گفته بود، امروز از بیرون براش غذا سفارش داده بود و آورده بودن در شرکت. 

در مجموع این روزا زیاد سر حال نیستم یعنی نمیدونم قبلا سر حال بودم یا نه که الان سر حال نباشم، زندگی برای من یه سیکل تکراری میشه وقتی هیچکار نمی کنم، هر روز بیدار میشم میرم سر کار و بعدش خسته میام خونه و این جریان همینطوری ادامه پیدا می کنه.

یه پست جالب گذاشته بود دکتر چاوشی در مورد مشکلات آدمها و نوشته بود که مشکلات آدما معمولا به چند دسته تقسیم میشن و همه از مشکلات مشابه رنج میبرن، یکیش تنهایی، یکی دیگه تردید در مورد روابط و اینکه ادامه بدی یا نه و یه سری موارد دیگه، جالبه واقعا نباید آدم ناراحت باشه اگر حس بدی داره، من در حال حاضر خیلی احساس تنهایی می کنم و فقدان یه رابطه صیمیمی و عمیق توی زندگیم حس می کنم و این که فکر کنم این فقط معضل من نیستش و همه ادما با همچین جالش هایی مواجه هستن یکمی حالم بهتر می کنه.

هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 25 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:49