گپ و گفت همینطوری

ساخت وبلاگ

امروز سر کار یکی دو تا مورد پیش اومد که ذهنم درگیر کرد، مدیرعامل شرکت بهم گیر داد که چرا یه سری کارها رو زودتر انجام دادی و منم بهش گفتم هنوز تایمش نرسیده بود، کلا مشکلم با این بنده خدا اینه که هیچ دیدی نسبت به مسائل مهندسی و اینکه هرکاری چقدر زمان میبره نداره، بنابراین هر روز کارش غر زدن و مهتم کردن هستش و من هم بعدش شروع می کنم به خودخوردی و اعصاب خوردی کردن از خودم. واقعیتش اصلا دوست ندارم برم اونجا کار کنم از طرفی هم بیکار که نمی تونم باشم، قسط دارم که باید پرداختشون کنم. شاید بهتر باشه در همین حین یه مقداری به آگهی های استخدامی نگاه کنم و یه مقدار آمادگی داشته باشم برای رفتن از اینجا.

مساله دوم و مهمتر اینکه کلا خیلی ذهنم درگیر افکار مزاحم و منفی هستش کلا یجورایی شاید بگم براحتی نصف انرژی من بابت افکار منفی که در ذهنم هست میگذره و باعث میشه که خیلی خوب از روزهام استفاده نکنم و کلا انرژیم اومده پایین. باید یه مقدار نگاه مثبت تری داشته باشم، افکار مزاحم بفرستم برن کنار تا بتونم مثبت تر زندگی کنم. 

واقعا اگر من خودم دوست نداشته باشم و از خودم مراقبت کنم، هیچ کسی نمی تونه بهم کمک کنه، چون انسان کلا محدود هستش و هرکس باید بتونه از پس خودش بر بیاد. من نیاز به محبت و مراقبت بیشتری دارم باید چیزایی که باعث آزار و اذیت میشه رو ادامه ندم و همینطور برنامه ریزی خوبی داشته باشم. مثلا همین که بعد از سر کارم نیام مستقیم توی رختخواب و سعی کنم بیدار بمونم تا شب بتونم به موقع بخوابم. 

هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 187 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:57