می ترسم

ساخت وبلاگ

می ترسم از آینده ام، از اینکه چرا انقدر بی انگیزه هستم، مگه نمی خوام زندگی کنم، ازدواج کنم، بچه داشته باشم، کار داشته باشم، تو جامعه زندگی کنم. شاید میخوام تا آخر عمرم مثل وابسته به خانواده ام باشم و از اونا ارتزاق کنم. مثل اتفاقی که واسه بعضیای دیگه هم دور و برم افتاده. میگم اشکال نداره بذار فردا که صبح از خواب بیدار شدم، امشب که دیگه گذشت. شب که نمیشه درس خوند. باز فردا هم همین شکلی. واقعا نمی دونم چی از زندگی میخوام. میخوام آیلتس بگیرم برم یه کشور دیگه یا همینجا کار کنم پول در بیارم. زبان درس بدم، کار مهندسی کنم، چیکار کنم. بالاخره یه کاری بکنم دیگه. اگه حال زبان خوندن نداری برو سر کار اگه دوست داری مهاجرت کنی برو مهاجرت کن. یه کاری بکن دیگه.

بعضی وقتا به خودم میگم خب اگه انگیزه نداری حتما نیازشم نداری دیگه. مثلا اگه دوس نداری کار کنی و تلاش کنی حتما همین جایی که هستی راضیت می کنه پس بمون همینطوری زندگی کن. اگر نه پاشو یه کاری بکن. امروز اومد و گذشت خیلی روز بی محتوایی بود. فقط توی نت چرخیدم و حرفای سیاسی گوش دادم ولی کار خاصی نکردم. حالا اینکه چطوری به خودم انگیزه بدم، به قول چاووشی میگه یه چند روز کار کن تا عادت کنی به یه برنامه جدید یعدش خودت یاد میگیری که همونکار رو ادامه بدی و پیگیرش بشی. یعنی انجام دادن یه کار خودش بهت انگیزه و انرژی میده. اما من همیشه فکر می کنم باید با کلی انگیزه و هدف کار کنی تا نتیجه بگیری.

هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 9:42